حبیب ابن مظاهر بخش دوم

حبيب در شب عاشورا

در شب عاشورا، حبيب چون «برير» شادمان و خرسند بود. قدري از شب عاشورا گذشت، «نافع» مي‏گويد: امام وارد خيمه خواهرشان زينب عليهاالسلام شدند. من در برابر خيمه به انتظار امام بودم که شنيدم زينب عليهاالسلام به امام عرض کرد: «آيا شما نيات يارانتان را امتحان کرده‏ايد؟ من نگران آنم که آنان نيز به ما پشت کنند و در هنگامه درگيري شما را تسليم دشمن کنند» امام در پاسخ فرمودند: «به خدا سوگند اينها را امتحان کرده‏ام؛ پس آنها را مرداني يافتم که سينه سپر کرده‏اند، به گونه‏اي که به مرگ زيرچشمي مي‏نگرند و به مرگ در راه من چنان شيرخواره به سينه مادرش انس دارند». [«فقال لها: و الله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الا الاشوس الافمس، يستأنسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه» مقتل الحسين مقرم، ص 265.] .

نافع مي‏گويد: چون اين گفتار امام را شنيدم، گريه‏ام گرفت و نزد حبيب بن مظاهر رفتم و داستان گفت و گوي امام و خواهرش را بازگو کردم. [مقتل الحسين مقرم، ص 246.]  حبيب گفت: «به خدا سوگند، اگر انتظار امر امام نبود در هيمن شب با اين شمشيرم به آنها حمله‏ور مي‏شدم» نافع مي‏گويد: به حبيب گفتم: من نزد خواهرشان بوده‏ام؛ گمان مي‏کنم بايد زن‏ها را تسکين خاطري داد. آيا مي‏تواني يارانت را جمع کني تا نزد آنها رفته خاطرشان را آسوده کنيم؟ «حبيب» از جاي برخاست و فرمود: «اي ياران مردانگي! اي شيران! چون شيران وحشي از آشيانه‏هاي خود به درآييد.» [«و نادي: يا اصحاب الحمية و ليوث الکريهه، فتطالعوا من مظاربهم کالاسود الضارية».]  سپس به بني‏هاشم گفت: «به خيمه‏هاي خويش بازگرديد (اميدوارم که) چشمانتان بيدار مباد» بعد از آن به اصحاب خود نظر کرد و آن چه خود ديده بود يا از نافع شنيده بود بازگو کرد و همگي گفتند: «به آن خدايي که بر ما منت نهاد که در اين جايگاه قرار بگيريم، اگر انتظار فرمان حسين نبود، اکنون با شتاب بر آنان حمله مي‏کرديم تا که نفس خويش را پاک و چشم را روشن سازيم» [«و الله الذي من علينا بهذا الموقف، لولا انتظار امره لعاجلناهم بسيوفنا الساعة، فطب نفسا و قرعينا».]  حبيب از خداوند بر آنان طلب خير کرد و گفت همراه من بياييد تا که نزد زن‏هاي حرم رويم و خاطرشان را آسوده سازيم. او خود به راه افتاد و ياران، او را همراهي کردند. حبيب به نزديک حرم اهل بيت رسيده و فرياد زد: «اي حريم رسول خدا! اين شمشيرهاي جوانان و جوانمردان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا اين که گردن بدخواه شما را بزند. اين نيزه‏هاي پسران شماست، سوگند ياد کرده‏اند که تنها بر سينه جدا شده از دعوتتان فروروند»، در اين هنگام زن‏هاي حرم از خيمه‏ها به گريه خارج شدند و گفتند: «اي پاکان! از دختران رسول الله و ناموس اميرمؤمنان حمايت کنيد» در آن حال همه منقلب و گريان شده بودند، گويا زمين هم با آنها زار مي‏گريست. [مقتل الحسين مقرم، ص 266.] .

 



زیارت عاشورا

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


موضوعات مرتبط: انصارالحسین علیهم السلام ، حبیب ابن مظاهر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.